نوانوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات قلقلی

لواشک خوردن

فرشته کوچولوی من ..... تو عاشق لواشکی وقتی در اوج گریه هم باشی با لواشک  ساکت میشی  البته برف شادی هم خیلی  دوست داری ولی لواشک برای تو یه چیز دیگست  قربونت برم الهی تو عاشق طعمهای  ترشی  ...
30 دی 1391

اولین شمال

عزیز دلم این اولین سفرت به شمال بود که با دوستهای بابایی رفتیم و خیلی خیلی خوش گذشت تو هم واقعا خانم بودی  اصلا مامانو اذیت نکردی  ولی نمیدونم چرا از صدای دریا انقدر میترسیدی  ولی کلی کیف میکردی از آب و هوای عالی شمال  ...
30 دی 1391

زندگی من

گل خوشگلم نوای عزیزم  فقط خدا میدونه که چه قدر دوست دارم  قربونت برم که اصلا مامان رو اذیت نمیکنی صبح تا شب هم  باشه واسه خودت بازی میکنی امروز هم یکی از اون روزهاست  نزدیک یک ساعت دآشتی با عروسکات بازی میکردی  ...
30 دی 1391

خوابالو .

نمیدونم امروز چرا وییرم گرفته بود ازت عکس بگیرم ببخشید مامانی اذیتت کردم  ن ...
30 دی 1391
1